دیشب خسته بودم وسط هال ولو شدم ، خوابم برد، نصف شبی یه لحظه احساس کردم نفسم بالا نمیاد و دارم خفه میشم، جد و آبادم اومد جلو چشم!!
افتادم به سرفه کردن و نفس نفس زدن، قشنگ اینقد سرفه کردم که بنفش شدم! یکم که تونستم نفس بکشم تو اون تاریکی نگا بالا سرم کردم، دیدم بابام وایساده داره هر هر میخنده!!همینجوری، مات و خواب زده پرسیدم چیه؟!؟ چی شده؟؟
با خنده و خیلی ریلکس گفت:هیچی ندیدمت، پام رفت رو گردنت، بخواب بخواب!!!
فک و فامیله ما داریم……
وروجک (ملینا) اینجانب ملینام متولد تهران . خیلی دختر شیطون و وروجکی هستم . همه بهم می گن زلزله . عااااشق بچه هام. دوستای زیادی دارم . مسافرتم دوست دارم ..عاشق هیجانم. سر به هواهم هستم دختر بابامم . دشمن داداشم . و .... از لاف زدنم بدم می یاد . از عشوه خرکی و خلاصه ... هم بدم می یاد . از ادمای شل و ولم خوشم نمی یاد . خدانکنه عصبی بشم .بووووووم منفجر می شم .خلاصه ...خوشبختم |